فصل دوم : خاطرات سید رحیم میریان

دستور به صرفه جویی در اموال

کد : 95657 | تاریخ : 16/08/1395

‏یادم است که دندان‌‌های حضرت امام خراب شده بود. دکتر منافی پدرش ‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏آورده بود که دندان‌‌های امام را‏‎ ‎‏اصلاح کنند. پسر دکتر منافعی هم ‏‎ ‎‏همراه آنهاآمده بود. روز اول که دندان‌‌های حضرت امام را‏‎ ‎‏در می‌آوردند ‏‎ ‎‏پسر دکتر منافی ـ که بعد‌ها‏‎ ‎‏به شهادت رسید ـ یکی دو تا‏‎ ‎‏دستمال ‏‎ ‎‏کاغذی از جعبه در آورد و به پدرش داد که دندان‌ها‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏روی آن بگذارند. ‏‎ ‎‏حضرت امام به پدر ایشان گفت که یک دستمال کافی است بگو اسراف ‏‎ ‎‏نکند. روز بعد دوباره همان موضوع قبلی تکرار شد و امام دوباره به ‏‎ ‎‏دکتر منافی تذکر دادند. اماروز سوم نیز باز پسر آقای منافی چند عدد ‏‎ ‎‏دستمال کاغذی برداشت که امام ناراحت شدند و به دکتر منافی گفتند که ‏‎ ‎‏مگر شمابه پسرتان نگفتید که در استفاده از دستمال کاغذی اسراف ‏‎ ‎‏نکند؟ برای امام شاید موضوع پولش نبود بلکه ایشان مواظب بودند که ‏‎ ‎‏اسراف نشود. ایشان به سبب وجوهاتی که برایشان می‌آمد دست‌شان باز ‏‎ ‎‏بود اما‏‎ ‎‏هیچوقت اجازه نمی‌دادند اسراف صورت بگیرد.‏

[[page 34]]

انتهای پیام /*