فصل دوم : خاطرات سید رحیم میریان

امام و شب های قدر

کد : 95676 | تاریخ : 16/08/1395

‏برای امام هر شب، شب قدر بود. برای ایشان شب‌‌های قدر باغیر قدر ‏‎ ‎‏فرق چندانی نداشت اماچون اعمال شب‌‌های قدر زیادتر است لذا امام از ‏‎ ‎‏همان سرشب خوابشان خیلی کم می‌شد. مثلاهر شب ساعت 20 / 10 ‏‎ ‎‏دقیقه می‌خوابیدند، در شب‌‌های قدر هم در همان ساعت به رختخواب ‏‎ ‎‏می‌رفتند اماپس از یک یادو ساعت بیدار می‌شدند و به عبادت و ‏‎ ‎‏مناجات می‌پرداختند، دعا‌‌های شب‌‌های قدر رامی‌خواندند، قرآن بر سر ‏‎ ‎‏می‌گرفتند و گریه و راز و نیازی می‌نمودند. این اعمال ایشان تا اذان ‏‎ ‎‏صبح ادامه می‌یافت و نماز صبح رامی‌خواندند و می‌خوابیدند.‏

‏من دو شب از شب‌‌های قدر را در کنار ایشان بودم. به طور دقیق یادم ‏‎ ‎‏نیست کدام سال‌ها بود. اما از سال 1365 که ایشان سکته کردند و مدتی ‏‎ ‎‏در بیمارستان بستری شدند و سپس به منزل آمدند از آن به بعد شب‌ها به ‏‎ ‎‏طور نوبتی در کنار اتاق امام می‌خوابیدیم. یک شب من می‌خوابیدیم، یک ‏‎ ‎‏شب آقای بهاءالدینی بود. فاصله ما با امام یک پرده بود و ما‏‎ ‎‏سعی ‏‎ ‎‏می‌کردیم که مزاحم آقا نشویم. سعی آقا‏‎ ‎‏هم بر این بود که به گونه‌ای ‏‎ ‎‏مناجات کنند که مزاحم کسی نباشند، یا‏‎ ‎‏اگر کسی خواب است با‏‎ ‎‏مناجات امام بیدار نشود، ایشان خیلی آرام به مناجات می‌پرداختند. با‏‎ ‎‏وجود این ما‏‎ ‎‏با‏‎ ‎‏صدای هق‌هق گریه‌‌های امام بیدار می‌شدیم. ایشان ‏‎ ‎‏مرتب‏‏ قرآن و دعا‏‎ ‎‏می‌خواندند «العفو» را تکرار می‌کردند و «یا الله» ‏‎ ‎‏می‌گفتند. دعای ابوحمزه را‏‎ ‎‏نیز می‌خواندند و به خواندن آن دعا خیلی ‏‎ ‎‏مقید بودند. با‏‎ ‎‏آنکه آن دعا‏‎ ‎‏خیلی طولانی بود مرتب به خواندن آن دعا‏‎ ‎‏می‌پرداختند.‏

‎[[page 49]]‎

انتهای پیام /*