فصل سوم : خاطرات سید احمد بهاء الدینی

برخورد امام با حاج احمد آقا

کد : 95725 | تاریخ : 16/08/1395

‏حاج احمد آقا‏‎ ‎‏در واقع عصای دست امام بود. امام هم در بعضی امور با‏‎ ‎‏او مشورت می‌کردند.‏

‏البته حاج احمد آقا‏‎ ‎‏نیز‏‎ ‎‏به واقع فردی شایسته و امین بودند و وظیفه ‏‎ ‎‏خود را‏‎ ‎‏خیلی عالی و خوب انجام می‌دادند.‏

‏به یاد دارم که روزی آقای موسوی اردبیلی زنگ زدند و مساله‌ای ‏‎ ‎
‎[[page 89]]‎‏راجع به قضا‏‎ ‎‏می‌خواستند از امام بپرسند. موقع نماز ظهر و عصر بود، ‏‎ ‎‏پشت در اتاق امام زنگی گذاشته بودیم که با‏‎ ‎‏آن اجازه ورود می‌گرفتیم. ‏‎ ‎‏اگر اجازه می‌دادند می‌گفتند: «بسم‏‏‌‏‏الله»‏

‏آن روز من سوال آقای موسوی اردبیلی را‏‎ ‎‏به خدمت ایشان دادم. ‏‎ ‎‏فرمودند: احمد کجاست؟ گفتم فلان جاست.‏

‏گفتند: بگویید بیایند. امام بعد از صحبت با‏‎ ‎‏حاج احمد آقا، جواب را‏‎ ‎‏به واسطه ایشان به آقای موسوی اردبیلی دادند.‏

‏روزی دیگر آقای بشارتی تلفن کردند و در رابطه با‏‎ ‎‏سیاست خارجی ‏‎ ‎‏سوالی داشتند. مورد سوال گویا‏‎ ‎‏پیرامون مساله قطع رابطه با‏‎ ‎‏انگلستان ‏‎ ‎‏پس از صدور حکم قتل سلمان رشدی بود. آقای بشارتی گفت: آقای ‏‎ ‎‏خامنه‌ای و آقای هاشمی رفسنجانی هم موافق هستند. می‌خواهم نظر امام ‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏هم بدانم.‏

‏موضوع سوال را‏‎ ‎‏به عرض امام رساندم. امام فرمودند: احمد ‏‎ ‎‏کجاست؟ گفتیم آقاجان، احمد به قم رفته‌اند، چند دقیقه‌ای صبر کردند، ‏‎ ‎‏بعد فرمودند: بگویید نظرمن، همان نظر آقایان خامنه‌ای و هاشمی است، ‏‎ ‎‏انجام بدهید.‏

‎[[page 90]]‎

انتهای پیام /*