فصل چهارم : خاطرات رضا فراهانی

تفریح امام با علی

کد : 95770 | تاریخ : 16/08/1395

‏علاقه امام نسبت به علی آنقدر زیاد بود که آقا‏‎ ‎‏روزانه یک، دو یا‏‎ ‎‏سه بار ‏‎ ‎
‎[[page 134]]‎‏حتما‏‎ ‎‏باید علی را‏‎ ‎‏می‌دیدند. روزهایی که ملاقات داشتند یک روز ‏‏پیش از ‏‎ ‎‏آن به علی می‌فرمودند: شما اگر وقت ملاقات دارید افتخار بدهید در ‏‎ ‎‏خدمتتان باشیم برای دیدار با مردم در حسینیه. این را به مزاح به علی ‏‎ ‎‏می‌گفتند. صبح که می‌شد به فاطی خانم می‌فرمودند: شما علی را آماده ‏‎ ‎‏کنید که من می‌خواهم به ملاقات بروم. دست علی را می‌گرفتند و با‏‎ ‎‏خودشان به حسینیه می‌بردند و همیشه علی را با خودشان می‌بردند در ‏‎ ‎‏صورتی که با بچه‌‌های دیگر این‌گونه نبودند.‏

‏روزهایی که علی را می‌بردند مردم که ابراز احساسات می‌کردند و آقا‏‎ ‎‏برایشان دست تکان می‌دادند علی هم چون کوچولو بود جلوتر از آقا‏‎ ‎‏می‌ایستاد و دست تکان می‌داد. ملاقات که تمام می‌شد بر می‌گشتند و ‏‎ ‎‏می‌فرمودند: این جمعیت برای من دست تکان دادند. شوخی می‌کردند و ‏‎ ‎‏سر به سر علی می‌گذاشتند. علی می‌گفت: این جمعیت برای من دست ‏‎ ‎‏تکان می‌دادند. او به آقا می‌گفت: شما پشت سر من قرار می‌گرفتید ‏‎ ‎‏مواظب بودید که اگر من خواستم از آن بالا به پایین بیافتم مرا بگیرید تا‏‎ ‎‏نیفتم. آقا خیلی خوششان می‌آمد و می‌خندید.‏

‎[[page 135]]‎

انتهای پیام /*