دومین بار حضرت امام رادر قم به هنگام ورود ایشان به شهر در مسجد
[[page 185]]امام حسن(ع) دیدم که میخواستند سوار ماشین شوند و به بیتی که کنار پل حجتیه برایشان در نظر گرفته بودند بیایند. آن ایام پس از استقرار امام، هر روز پس از تعطیلی مدرسه در ساعت پنج یا شش بعد از ظهر، به طور مرتب به منزل امام میرفتیم و ایشان را زیارت میکردیم. چون میدانستیم حضرت امام هر روز به داخل مدرسه فیضیه میآیند برای ملاقات ایشان جلوی بیت میایستادیم و به محض اینکه ماشین حضرت امام حرکت میکرد ما دنبالش راه میافتادیم تا به فیضیه میرسیدیم. در فیضیه عده زیادی از نقاط مختلف کشور برای زیارت ایشان میآمدند ما هم موفق به زیارت ایشان میشدیم.
یادم هست که ایشان گاهی به بالای بام اقامتگاهشان میرفتند و با مردم دیدار میکردند. ایشان در مدتی که در قم بودند نقاط مختلفی میرفتند، از جمله مدرسهای به نام دبستان باغ فیض بود. روزی هم ایشان میخواستند به قبرستان بقیع، که محل دفن شهدای انقلاب بود بروند، که از خیابان آذر حرکت میکردند و ما دانشآموزها به دنبال آن حضرت میدویدیم. یادم هست که امام به رانندهشان فرمودند آهستهآهسته حرکت کن بچهها دور و بر ماشین هستند. طوری راه برو که آنها هم بتوانند بیایند و خسته نشوند.
حضرت امام یکبار هم در محل مایعنی چهل اختران حاضر شدند. محله چهل اختران در قیام 15 خراد 1342 نقش فعالی داشت و حضرت امام به پاس احترام به مردم آنجادر یکی از شبهادر آن محل حاضر شدند. ما نیز به همراه عدهای از بچهها دنبال ماشین امام بودیم.
[[page 186]]