مجله خردسال 51 صفحه 17

کد : 95880 | تاریخ : 27/06/1382

. . جعبه­ی آبرنگ خال خالی دایناسور قلم­مو تو ازکجا آمده­ای؟ کتاب قصه فیل یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ­کس نبود. یک روز پسر کوچولویی و را برداشت و یک قشنگ نقاشی کرد. بعد با رنگ خاکستری یک کشید. بزرگ­و قوی بود، مثل . پسر به گفت: «حالا برو و با دوست شو!» اما همان جا ایستاد و از جایش تکان نخورد. پسرکمی فکر کردو بعد رانقاشی کرد. یک موجود فضایی بود. پسرک گفت: « برو با و دوست شو!» امـا هـم از جایش تکان نخوردو همان­جا ماند. پسرک را جمع کرد، را شست و آن­هـا را سرجـایشان گذاشت. دفتر نقاشی را هم توی کتابخانه گذاشت.

[[page 17]]

انتهای پیام /*