مجله خردسال 54 صفحه 20

کد : 95967 | تاریخ : 17/07/1382

قصهی زنبورها 3) تپلی مورچهها را دید که روی زمین دنبال غذا می­گردند. 1) تپلی یک زنبور بود. او از وقتی که به دنیا آمد تپل بود. 2) اولین روز که برای پیدا کردن غذا از کندو بیرون آمد، نمی­دانست باید چه­کار کند. 4) و رفت توی سوراخهای خاک غذا پیدا کند اما آن جا هیچ چیز نبود.

[[page 20]]

انتهای پیام /*