مجله خردسال 56 صفحه 17

کد : 96020 | تاریخ : 01/08/1382

با معرفی شخصیتهای داستان به کودک ازاو بخواهید در خواندن داستان شما را همراهی کند قطار ماشین باری مسابقه یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچ­کس نبود. اسب کیسه­ی گندم یک روز و و تصمیم گرفتند با هم مسـابقه بدهند تـا معلوم شود کدام آن­ها تندتر می­رود. گفت: «من خیلی سریع می­روم.» گفت: «ولی سریع­تر از من نمی­روی.» گفت: «من از هر دوی شما تندتر می­دوم و برنده­ی مسابقه می­شوم.» گفت: «حالا می­بینی چه کسی تندتر می­رود.» یـال­های بلندش را تکانی داد و گفت: «فردا با هم مسابقه می­دهیم.» صبح روز بعد، و و آمـاده بودند. یک، دو، سه! مسابقه شروع شد. دوید. می­خواست راه بیفتد که مسافرها آمدند

[[page 17]]

انتهای پیام /*