مجله خردسال 64 صفحه 10

کد : 96209 | تاریخ : 27/09/1382

گناه محمد حسن حسینی میان باغ یک روز زدم به شاپرک دست خدا مرا ببخشد گناه من بزرگ است ظریف بود بالش شکست گوشه­ی آن دلم گرفت گفتم: «ببخش شاپرک جان» پرید شاپرک رفت شکسته بال و غمگین نکرد او نگاهم دلم گرفت از این ندید شاپرک حیف غم نگاه من را خدا کند ببخشد خدا گناه من را

[[page 10]]

انتهای پیام /*