مجله خردسال 67 صفحه 18

کد : 96301 | تاریخ : 18/10/1382

با خوشحالی گفت: «پس همه با هم می­رویم و گنج را پیدا می­کنیم.» پرسید: «گنج چه طور چیزی است؟» گفت: «گنج یک چیز خیلی مهم است.» گفت: «گنج یک جعبه­ی پر از خوراکی است.» کمی­فکر کرد وگفت: « درست می­گوید. گنج یک جعبه­ی پر از خوراکی است. چون خوراکی­خیلی مهم است!» بیلچه­ را برداشت و همه­ازخانه بیرون آمدند و رفتند توی حیاط. مامان وقتی آن­ها را دید پرسید: «بچه­ها! چیزی به آماده شدن ناهار نمانده. کجا می­روید؟» گفت: «می­رویم تا گنج را پیدا کنیم.» مامان خندید و گفت: «پس خیلی دور نشوید.» گفت: «نه، خیلی دور نمی­شویم.گنج همین­جا توی حیاط است!» مامان مشغول کارهایش شد و بچه­ها از روی نقشه­ی گنج شروع کردند به گشتن.

[[page 18]]

انتهای پیام /*