مجله خردسال 69 صفحه 17

کد : 96356 | تاریخ : 02/11/1382

سورتمه پسر سگ سفید خانه­ی یخی پنگوئن بازی در برف یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. در یک سرزمین پر از برف یک بود. توی این یک زندگی میکرد. با یک کوچولو دوست بود. هر روز صبح، و روی یخها و برفها بازی میکردند. یک روز پدر یک قشنگ برای درست کر از دیدن خیلی خوشحال شد. حالا او و کوچولو میتوانستند سوار شوند و از بالای تپههای یخی سر بخورند. یک روز و سوار شدند و از اولین تپهی یخی سر خوردند و پایین آمدند. بعد از تپهی دیگر و بعد هم از یک تپهی دیگر. از پایین آمد و گفت:« کوچولو، خیلی از

[[page 17]]

انتهای پیام /*