قصهی گلها 1) یک روز قشنگ و آفتابی، وقتی که عطر گلهای باغ همه جا پیچیده بود... 2) حشرهای عجیب از ساقهی یک گل بالا رفت. 3) شقایق گفت: «این یک سوسک است!»