
نخودچه
افسانه شعبان نژاد
نخود، نخود، نخودچه دوید و رفت تو باغچه
نشست و پاشو روی خاک دراز کرد خورشید خانم رسید و اونو ناز کرد
باد که اومد تابش داد بارون اومد آبش داد
چشم بهار تا به نخودچه افتاد پیراهنی به او داد
شاپرکا پیراهنش رو دیدند به سویاو پریدند
بالهاشونو پیش نخودچه بستند رو دامنش نشستند
[[page 10]]
انتهای پیام /*