مجله خردسال 88 صفحه 22

کد : 96865 | تاریخ : 28/03/1383

قالیچه گفتم:« حوصله ام سر رفته!» مادر گفت:« نقاشی بکش!» گفتم:« چی بکشم؟» پدر گفت:« به گل های قالی نگاه کن و آن ها را نقاشی کن.» روی کاغذ سفید، گل های قالی را کشیدم. پدرم گفت:« نقاشی تو یک قالیچه ی کوچک شده!» پنجره باز بود. باد آمد و نقاشی مرا با خودش برد، مثل یک قالیچه پرنده!

[[page 22]]

انتهای پیام /*