عروس حنایی سرور کتبی دیروز حنابندان خاله بود. یک چوب کبریت برداشتم و با حنا روی دستم نقاشی کردم. امروز به دستهایم نگاه کردم. عروس حنایی هنوز کف دستم نشسته بود.