مجله خردسال 94 صفحه 22

کد : 97005 | تاریخ : 08/05/1383

گرمب، گرمب افسانه شعبان نژاد چهار تا کلاغ پریدند به یک درخت رسیدند. بال های خود را بستند. روی درخت نشستند. کلاغ اولی ابر ها را دید و گفت: «یک عالمه پنبه توی آسمان است.» کلاغ دومی گفت: «یک گله گوسفند پشمالو توی آسمان است.» کلاغ سومی گفت: «یک دسته پرنده­ی سفید توی آسمان است.» کلاغ چهارمی فوری پرید و توی سوراخ درخت قایم شد و گفت: «یک عالمه ابر توی آسمان است!» گرمب گرمب، جر جر ... سه تا کلاغ خیس به کلاغ چهارم نگاه کردند و آه کشیدند.

[[page 22]]

انتهای پیام /*