ابر نقاشی بیرون هوا سرد بود. صورتم رابه شیشهی پنجره چسباندم و روی شیشه «ها» کردم! شیشه بخار کرد، مثل یک کاغذ سفید. با انگشت روی بخار شیشه یک خورشید و یک ابر کشیدم. ابر نقاشی من باران شد. چکه چکه بارید و خورشید را شست.