مجله خردسال 116 صفحه 22

کد : 97509 | تاریخ : 10/10/1383

وقتی مامان شدم پیراهن مامان را پوشیدم و شبیه او شدم. کفشهای مامان را پوشیدم و قد او شدم. عروسکم را بغل گرفتم و خود خود مامان شدم. بابا به خانه آمد و مرا دید. خندید و گفت: «سلام خانم! پس کوچولوی ناز من کجاست؟» وقتی دیدم بابا مرا نشناخته، کفشها را در آوردم، پریدم بغل او و گفتم: «من این­جا هستم!»

[[page 22]]

انتهای پیام /*