مجله خردسال 119 صفحه 13

کد : 97584 | تاریخ : 01/11/1383

مونا برفی و هفت کوچوله! مانا نیستانی روزی و روزگاری درسرزمینی دور شاهزاده خانمی­ به اسم مونا برفی به همرا پدرش زندگی می­کردند پدر، همسری داشت که جادوگر بد جنسی بود فقط به خاطر این که بچهها رو دوست دارم این نقش روبازی می کنم جادوگر، آینه جادویی داشت که هر روز جلویش می­رفت و می پرسید: ای آینه جادوئی بگو آیا از من زیباتر در این سرزمین وجود داره؟ نه خیر ای ملکه شما از همه زیباتری!

[[page 13]]

انتهای پیام /*