مجله خردسال 121 صفحه 13

کد : 97640 | تاریخ : 15/11/1383

مونا برفی و هفت کوچوله! (3) مونا نیستانی یک روز که مونا برفی در کلبه هفت کوچوله استراحت می­کند: کاش حدّاقل یک ماشین لباسشویی می خریدند کمَرَم درد گرفت از بس که لباس شستم.. ...اِ، دارند در می زدند! تق تق تق بفرمایید؟ سلام، من سیب فروشم! اِ ا، شمایید زن بابا! این جا چی کار می کنید؟ زن بابا کیه من پیرزن سیب فروشم!

[[page 13]]

انتهای پیام /*