
قصهی حیوانات
2)که از لا به لای شاخهها، صدایی بهگوش رسید. بچهها پنهان شدند و مادر نگاه کرد.
1)خرس مادر، بچهها را به رود خانه میبرد تا حمام کنند ...
3)خرس مادر جلو رفت و دید که یک بچه خرس قهوهای مشغول خاراندن پشتش است.
4) خرس مادر گفت: «تو خیلی کثیف شدهای! همراه بچههای من بیا تا در آب رودخانه حمام کنی.»
[[page 20]]
انتهای پیام /*