5) و توی آب رودخانه یک گرگ بزرگ را دید و گفت: «تو بچهی مرا گرفتی؟» 6) و پرید توی آب ... 8) از آب بیرو ن آمد و پیش او رفت. بچه گرگ خیلی گرسنه بود. پس مشغول شیر خوردن شد. 7) گرگ مادر توی آب بود که بچهاش را بالای تپه دید.