مجله خردسال 142 صفحه 13

کد : 98086 | تاریخ : 08/06/1395

مهمانان ِ ناخوانده(2) صبح روز بعد باران بند آمده بود و آفتاب درخشان می تابید. آخ خ خ ! دیشب او گاوه توی تخت من خوابیده بود، ناچار شدم که روی زمین بخوابم! حیوانات عزیز! خوشبختانه دیگه باران نمی آد و وقتشه که شما برید خونههاتون... نخود نخود هر که رَوَد خانة خود! ها؟

[[page 13]]

انتهای پیام /*