مجله خردسال 167 صفحه 22

کد : 98655 | تاریخ : 15/10/1384

نقل مادربزرگ سرور کتبی برف می­بارید. به آسمان نگاه کردم. مادربزرگم توی آسمان ایستاده بود و تندتند برف می­خورد. گفتم: «مادربزرگ! چه کار می­کنی؟» مادربزرگ گفت: «دارم نقل می­خورم. این­جا دانه­های برف مثل قند، شیرین است.» خدا را شکر! مادربزرگ دیگر مرض قند ندارد و می­تواند هرچه می­خواهد نقل بخورد.

[[page 22]]

انتهای پیام /*