مجله خردسال 169 صفحه 18

کد : 98707 | تاریخ : 29/10/1384

گفت: «شاید این یک کرم کوچولو وخوش مزه باشد.» گفت: «شاید هم خوش­مزه نباشد.» گفت: « جان! جلوتر نرو!« چنگال­هایش را باز و بسته کرد وگفت: «اگر کرم باشد, از من می­ترسد!» اما از نترسید. گفت: «نترسید! نترسید! پس کرم نیست.» گفت: «اگر کرم نیست, پس چیست؟» همین طور توی آب حرکت می­کرد و این طرف و آن طرف می­رفت. گفت: «فکر می­کنم چیز خطرناکی است, چون نوک تیزی دارد.» و و آرام به نزدیک شدند.

[[page 18]]

انتهای پیام /*