مجله خردسال 169 صفحه 19

کد : 98708 | تاریخ : 29/10/1384

درست می­گفت، نوک خیلی تیز بود. گفت: «شاید می­خواهد ما را بخورد!» گفت: «ولی این که دهان ندارد تا ما را بخورد.» باز هم حرکت کرد. این طرف و آن طرف رفت. و و فرار کردند و پشت خزه­ها پنهان شدند. به خزه­ها گیر کرد. جلو رفت و با چنگال­های تیزش، نخ را پاره کرد. توی آب افتاد. و ، با خوش­حالی به آفرین گفتند و با خیال راحت مشغول بازی شدند.

[[page 19]]

انتهای پیام /*