مجله خردسال 178 صفحه 19

کد : 98932 | تاریخ : 17/01/1385

فریاد زد: «به من هم بدهید!» گفت: «چه طوری به تو عسل بدهم؟ من که نمی­توانم.» همین موقع از پشت علف­ها بیرون آمد و گفت: «من می­توانم!» بعد را انداخت روی زمین. عسل توی کوزه ریخت بیرون. هم همراه عسل­ها بیرون آمد. آن وقت و و مشغول خوردن عسل شدند، عسل شیرین و خوش­مزه!

[[page 19]]

انتهای پیام /*