مجله خردسال 180 صفحه 17

کد : 98986 | تاریخ : 31/01/1385

خورشید بیلچه گل آواز بهار پرنده آب­پاش یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. بهار شده بود. اما باغچه، خشک و بی بود. به نگاه کرد و گفت: «برای باغچه­ای که ندارد، نمی­توانم آواز بخوانم.» گفت: «پس کاری کن که باغچه پر از شود.» کمی فکر کرد و به انباری رفت. را دید و گفت: «نمی­توانم برای باغچه ای که ندارد آواز بخوانم.»

[[page 17]]

انتهای پیام /*