خواب روز، چشمهایش را بست و شب شد. چراغ، چشمهایش را بست و اتاق تاریک شد. من، چشمهایم را بستم و خوابیدم. اما درخت، هرچه کرد خوابش نبرد. چون جیرجیرک تا صبح در گوش او آواز خواند!