مجله خردسال 184 صفحه 19

کد : 99044 | تاریخ : 28/02/1385

گفت: «روی خوابیدم، غذای بود. روی خوابیدم، غذای بود. نمی­دانم کجا بروم؟» گفت: «من فکر خوبی دارم. دنبال من بیا.» به دنبال رفت. نزدیک برکه، یک خالی به داد و گفت: «توی این بخواب و روی آب آرام برکه تاب بخور!» توی رفت و ، را آرام به انداخت. ، زیر نور گرم آفتاب، توی یک زیبا به خواب رفت، یک خواب گرم و شیرین!

[[page 19]]

انتهای پیام /*