قصهی حیوانات 1) عقابها میخواستند به جوجههایشان غذا بدهند که سر و کلهی یک سگ کوچولو پیدا شد. 2) عقاب پدر پرواز کرد و به طرف سگ رفت. 3) و درست جلوی سگ روی زمین نشست...