مجله خردسال 199 صفحه 22

کد : 99523 | تاریخ : 09/06/1385

مادر من ... مادر من در یک بانک کار می­کند. من و مادرم صبح خیلی زود از خانه بیرون می­آییم. من به مهدکودک می­روم و مادرم به بانک می­رود. عصرها ما هردو با هم به خانه برمی­گردیم. من، بازی می­کنم و مادرم شام درست می­کند. ما با هم شام می­خوریم. من می­خوابم ولی مادرم بیدار می­ماند و کارهای خانه را می­کند. مادر من خیلی زحمت می­کشد. خدا کند زودتر بخوابد و مثل من خواب سفر به دریا را ببیند.

[[page 22]]

انتهای پیام /*