مجله خردسال 201 صفحه 4

کد : 99561 | تاریخ : 23/06/1385

امیر کبوتری کوچولو فریبا کلهر امیر کوچولو سه تا اسباب بازی کوکی داشت. اولی، یک قورباغه بود که وقتی کوکش می­کرد، از جا می­جهید. دومی، یک مار دراز و سبز بود که وقتی کوکش می­کرد، روی زمین می­خزید. سومی، یک خرس بود که وقتی کوکش می­کرد، می­دوید. یک شب، امیر کوچولو خواب دید قورباغه­ی کوکی­اش به جای جهیدن، روی زمین می­خرد. مار کوکی­اش پا در آورده بود و به جای خزیدن، می­دوید. خرس کوکی­اش هم به جای دویدن، از جا می­جهید. صبح وقتی امیر کوچولو از خواب بیدار شد، قبل از هرکاری پیش اسباب بازی­هایش رفت، به قورباغه گفت: «سلام قورباغه­ی ماری!» به مار گفت: «سلام مار خرسی!» به خرس گفت: «سلام خرس قورباغه­ای!» بعد، رفت صبحانه­اش را بخورد. قورباغه به سر تا پای خودش نگاه کرد و از بقیه پرسید: «منظور امیر کوچولو چی بود؟ مگر من شکل مار شده­ام؟» مارگفت: «مگر من شکل خرس شده­ام؟» خرس گفت: «پس من چی بگویم؟ کجای من شکل و اندازه­ی قورباغه است؟» آن شب، اسباب بازی­ها خواب امیر کوچولو را دیدند. در خواب هر سه تای آن­ها، امیرکوچولو بال در آورده بود و مثل کبوتر پرواز می­کرد. صبح، وقتی امیر کوچولو از خواب بیدار شد پیش اسباب بازی­هایش رفت.

[[page 4]]

انتهای پیام /*