مجله خردسال 203 صفحه 19

کد : 99632 | تاریخ : 06/07/1385

به نگاه کرد و بعد شروع کرد به «قاه، قاه» خندیدن. گفت: «این که یک است نه کرم.» پرسید: « دیگر چه جور حیوانی است؟» گفت: « ، حیوان نیست. آدم­ها را به لباس می­دوزند تا آن را باز و بسته کنند، همین!» و از برگ پایین آمدند و به نزدیک شدند. آن­ها را گاز نگرفت. اصلا از جایش تکان نخورد. اما و و آن­قدر خندیدند که روی زمین افتادند!

[[page 19]]

انتهای پیام /*