گفت: «باید را خبر کنیم. او میتواند به کمک کند.»
گفت: «من میروم و را خبر میکنم.»
رفت ولی پشت بوتهها ماند. کمی بعد به همراه آمد.
دهانش را باز کرد و شروع کرد به تمیز کردن دندانهای .
وقتی کار تمام شد، از و و تشـکر کـرد و دوبـاره به آب برگشت. و و دوباره مشغول بازی شدند.
[[page 19]]
انتهای پیام /*