قصه ی حیوانات 1-آقای پلنگ روی درخت بود که صدای نزدیک شدن یک ماشین را شنید.... 2- و تصمیم گرفت کمی ماشین سواری کند. 3- با یک جست پرید روی ماشین. 4- او ماشین سواری را خیلی دوست داشت.