گفت: «ولی و علف نمیخورند. آنها گوشت میخورند و گوشت گورخر را هم خیلی دوست دارند. تو نباید با حیوانات گوشتخوار دوست شوی.»
کمی فکر کرد و گفت: «آنها علف نمیخورند؟»
گفت: «نه دوست من! عجله کن تا و نیامدهاند باید از اینجا برویم.» و از آنجا رفتند.
وقتی و برگشتند و دیدند که منتظرشان نمانده است خیلی ناراحت شدند، مخصوصا که هم گرسنه بود و هم از کار عصبانی!
اما و خوشحال بودند چون یک عالمه علف تازه و خوشمزه برای خوردن پیدا کرده بودند.
[[page 19]]
انتهای پیام /*