مجله خردسال 212 صفحه 6

کد : 99787 | تاریخ : 09/09/1385

فیل به آنها نزدیک و نزدیکتر می­شد. شیر پا به فرار گذاشت و فیل، نزدیک پیشی آمد. پیشی گفت: «تو غریبهای؟» فیل جواب داد: «پیشی کوچولو، زود به خانهات برگرد! این تو هستی که در جنگل غریبهای. اینجا، جای یک بچه گربهی کوچولو نیست. زود به خانهات برو ای غریبهی کوچولو!» پیشی فوراً به خانه برگشت. مادر منتظر او بود. اما پیشی کوچولو نفهمید چه کسی غریبه بود و چه کسی آشنا؟ راستی، تو میدانی غریبه یعنی چه کسی؟

[[page 6]]

انتهای پیام /*