مجله خردسال 215 صفحه 19

کد : 99856 | تاریخ : 30/09/1385

شکارچی تا را دید دست و پایش لرزید و پا به فرار گذاشت. شکارچی رفت. رفت. در راه شکارچی فریاد می­زد: «کاش را گرفته بودم و بی­خودی به دنبال نمی­رفتم.» شکارچی آن­قدر ترسیده بود که اصلا به پشت سرش نگاه نکرد تا ببیند که دیگر به­دنبالش نمی­دود. می­خندید. می­خندید. می­خندید و شکارچی می­دوید!

[[page 19]]

انتهای پیام /*