مجله خردسال 228 صفحه 4

کد : 99981 | تاریخ : 16/01/1386

همسایهها یکی بود، یکی نبود. در گوشه­ای از زمینی سبز، دو تا خانه­ی کوچولوی کوچولو بود. یکی خانهی جیرجیرک و دیگری خانهی کفشدوزک. آن­ها با هم همسایه بودند و حیاط خانه­شان را دیوار سبز و قشنگی که از شاخ و برگ درختها درست کرده بودند جدا میکرد.کفشدوزک و جیرجیرک با این که با هم همسایه بودند، اما کاری به هم نداشتند. تا این که یک شب باد تندی آمد و همه­ی شاخ و برگ و دیوار حیاط را با خودش به دورها برد. صبح،کفشدوزک و جیرجیرک از خواب بیدار شدند و دیدند که حیاطشان دیوار ندارد. تند و تند مشغول کار شدند و دوباره با شاخ و برگها دیوار ساختند. بعد به خانه رفتند و خوابیدند. دوباره باد آمد و دیوار را خراب کرد و شاخ و برگ­ها را با

[[page 4]]

انتهای پیام /*