
قصهی حیوانات
خانم مرغابی روزهای زیادی منتظر شد تا جوجهها از تخم بیرون بیایند.
اولین روز شنای جوجهها ، قشنگترین روز برای خانم مرغابی بود.
خانم مرغابی جوجهها را شمرد. دو جوجه کم بود.
اما دو تا از جوجهها در سوراخ تنهی درختی پنهان شدند.
[[page 21]]
انتهای پیام /*