
ماهی                   اسب دریایی
پنگوئن
اژدها
دوستان تازه
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود.
در یک سرزمین سرد و پر از یخ          ، با               دوست بود. او با یک              هم دوست بود. یک روز             به                 گفت: «من با یک                 دوست هستم. دلت میخواهد با                    دوست بشوی؟»                گفت: «من نمیتوانم از آب بیرون بیایم، به             بگو به اینجا بیاید.           پیش             رفت. او بالای یک کوه یخی زندگی میکرد.                از دیدن            خیلی خوشحال شد. او هیچ وقت
  [[page 19]] 
                
                
                انتهای پیام /*