مجله خردسال 251 صفحه 8

کد : 100293 | تاریخ : 22/06/1386

فرشتهها ماه رمضان از راه رسید. سحر آمد با صدای استکانهای چای، وقتی که مادرم آنها را آرام در سینی میگذاشت. وقتی پدر با صدایی آهسته دعا میخواند تا من از خواب بیدار نشوم. ماه رمضان با سحر از راه رسید و من بیدار بودم. از بوی عطر نان بیدار شدم. از صدای دعای پدر بیدار شدم. من با بوسهی فرشتهها بیدار شدم. من برای رفتن به مهمانی خدا بیدار شدم.

[[page 8]]

انتهای پیام /*