مجله خردسال 254 صفحه 18

کد : 100359 | تاریخ : 12/07/1386

اره جوجه تیغی کانگورو کوآلا درخت یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. روی یک سبز و زیبا، مشغول بازی بود که صدایی شنید. انگار یک نفر می­خواست را با ببرد. فریاد زد و کمک خواست. صدای را شنید و با عجله به طرف آمد. همین که دید یک نفر می خواهد را کند، فریاد زدو کمک خواست. صدای و

[[page 18]]

انتهای پیام /*