مجله خردسال 265 صفحه 18

کد : 100583 | تاریخ : 29/09/1386

شوخی با معرفی شخصیت های داستان به کودک، از او بخواهید در خواندن داستان شما را همراهی کند. بز - گاو - سگ - گوسفند شوخی یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود در مزرعه ای سبز و قشنگ، طویله ای بود که در آن، یک ........، یک ......... و یک ...... در کنار هم زندگی می کردند. هر روز ....... و ....... و ........ به چمنزار می رفتند تا علف های تازه بخورند. ........ مزرعه هم همراه آن ها می رفت تا مراقبشان باشد. یک روز وقتی که ....... در چمنزار به دنبال پروانه می دوید و ........ و ......... هم مشغول علف خوردن بودند، ..... تصمیم عجیبی گرفت. او تصمیم گرفت با ........... و ......... و ......... شوخی کند، ........یواشکی، به طرف مزرعه راه افتا. هیچ کس رفتن او را ندید. نه ...... ، نه ........ و نه ....... ، ........ به مزرعه برگشت و رفت توی طویله. ... سرش را بلند کرد و و به دور و بر نگاه کرد. اما ... را ندید. ..... هم او را ندید. ... این طرف و آن طرف دوید اما .... را

[[page 18]]

انتهای پیام /*