مجله خردسال 330 صفحه 4

کد : 101659 | تاریخ : 12/02/1388

دم بریده مرجان کشاورزی آزاد دم بریده، اسم یک موش کوچولو بود که یک روز دمش لای در گیر کرده و بریده شده بود. از آن روز به بعد، این موش کوچولو، هم دمش خیلی کوتاه شد، هم یک مشکل بزرگ تر پیدا کرد. او هر بار که میترسید، سکسکه اش میگرفت و با صدای بلند سکسکه می کرد. یک روز وقتی که دم بریده و موشهای دیگر یک تکه پنیر بزرگ پیدا کرده بودند و با لذت آن را می خوردند، سر و کله ی پیشی پیدا شد. موشها، در یک چشم به هم زدن پا به فرار گذاشتند اما دم بریده از ترس خشکش زد و همان جا ماند. پیشی به او نزدیک و نزدیکتر شد و ترس دم بریده بیش تر و بیش تر شد. همین موقع سکسکه اش شروع شد. صدای سکسکه های دم بریده آن قدر بلند بود که پیشی جرأت نکرد به او نزدیک شود، برای همین هم دمش را گذاشت روی کولش و از آن جا رفت. موش ها با خوش حالی به طرف دم بریده

[[page 4]]

انتهای پیام /*