مجله خردسال 339 صفحه 4

کد : 101911 | تاریخ : 13/04/1388

جیکانه محمدرضا یوسفی یک جیک بود یک جیک نبود. غیر از جیک جیک، هیچ جیکی نبود. یک جیک جیکی بود، به اسم جیکو. یک روز جیکو، جیک جیک کنان به جاکا رفت و یک جیک جیک خوش جیکی دید به اسم جیکا. جیکو، جیک جیک کرد. جیکا هم جیک جیک کرد. بعد با هم جیک جیک جیک کردند. آن وقت جیکا به جیکو گفت:" جیک جیک جیک جیکی! جیک جوک جاک جیکی! جیک جاک جیکی، جیک جوک جیکی! " جیکو هم به جیکا گفت" جیک جوک جاک جیکی جاک، جیکی جیک جیکان، جیکان جیکان جیک!" آن وقت، جیکا جیک جیکی شد، جیکو جاک جوکی شد. این گفت، جیک، آن گفت، جاک. با هم گفتند:" جیک جوک جیکان ..." و چه جیک جیکی کردند. حالا هر روز،

[[page 4]]

انتهای پیام /*