مجله خردسال 341 صفحه 10

کد : 101945 | تاریخ : 27/04/1388

دهقان سید احمد میرزاده صبحها در گوش باغ باد هوهو میکند برگها را از زمین خوب جارو میکند یک کلاغ پرسیاه میپرد از روی بام با صدای قاقار میکند بر من سلام باز هم از اشک ابر باغ خندان میشود زیر بال مادرش جوجه پنهان میشود نغمههای یک خروس باز میآید به گوش مرد دهقان بیل را میگذارد روی دوش باز او خوشحال و شاد میرود تا مزرعه چون که دارد در دلش حرفها با مزرعه

[[page 10]]

انتهای پیام /*