مجله خردسال 347 صفحه 27

کد : 102102 | تاریخ : 07/06/1388

ترانه­ها مصطفی رحمان دوست تخته و میخ تیشه آورد و چاقویی که تیز بود طناب و چسب و سیخ چکش و اره­ای که خیلی جیز بود گربه می خندید و می خواست به خونه­ی عروسکی بسازه میز و کمد یا تخت خواب کوچکی بسازه تق تق تق،مشغول کار که ناگهان، میو میو، داد و هوار چکش رو پنجولش خورد خنده­ی گربه رو برد

[[page 27]]

انتهای پیام /*