مهربانترین عابر
محمد عزیزی
کوچههای مدینه می دانند
که تویی مهربانترین عابر
تو که تا می رسی به رهگذاران
برلبت می شود گلی ظاهر
کودکان مثل شاپرکهایی
گل روی تو را که می بینند
بال و پرمی زنند با شادی
تا سر شانهی تو بنشینند
تو بهاری که از زمین دلت
چشمههای زلال می جوشند
تشنگان، تشنه، تشنه می آیند
از صفای دل تو می نوشند
[[page 10]]
انتهای پیام /*